به گزارش مشرق، یک کتاب لجدرآرِ بامزه، که بر خلاف کتاب های قبلی شهدا به جایی که اشک مون رو در بیاره، مدام وسط مطالعه کتاب گلخنده میزنیم. (چون شهید ماشالله یک کمی شوخطبع هستند). ولی امان از داستانهایی که با خنده شروع میشود، که آخرش بدجور میسوزاند.
اگر خیال میکنید که میخواین کتاب یکی از فرماندهان جنگ را بخوانید تا با سیره معرفتی شهید آشنا بشوید سخت در اشتباه اید، چون همسرشان ماشاالله خوب از خجالت شهید دراومدند.
چرا؟! چون بیشتر کتابهایی که از شهدا خواندهایم، شهید را یک انسان آسمانی پر از کارهای خوب و به دور از هرگونه خطا به نمایش گذاشته است، تا جاییکه، خودمون را از شهدا خیلی دور، و دست نیافتنی میبینیم.
ولی این کتاب، اینقدر زندگی شهید را بی روتوش و خودمانی به نمایش گذاشته است که احساس میکنیم که در حق اینکه، ما تا الان شهید نشدهایم اجحاف شده است.
اگر بخواهم به زبان کتابخونها باهاتون صحبت کنم، کتاب دریادل یعنی کتاب دختر شینا بعلاوه کتاب آبنبات هلدار با کمی چاشنی کتاب فهیمه.
کتاب دریادل درباره زندگی پر فراز و نشیب همسر فداکار و صبور شهید ابوالفضل رفیعی یکی از فرماندهان جنگ است که با لهجه مِشَدی (که نویسنده واقعا به خوبی از عهده آن بر آمده) نوشته شده است. که یادآور کلی خاطرات شیرین و نوستالژیک بچههای دهه ۶۰ به قبل است.
این کتاب نشان دهنده فداکاریها و رشادتهای همسران شهدا است چون شهید، شهید میشود اما همسر شهدا صحنه گردان مدیریت خانه، تربیت و بزرگ کردن کودکان، مبارزه با فقر و به طبع مشکلات پس از آن، کسب درآمد و پذیرایی از حرف مردم و از همه مهمتر ادامه دهنده راه شهید در طول یک زندگی روزمره است.